این اسبها که روی تن تو دویده اند

طرحی جدید از بدنت آفریده اند


ای عطر سیب سرخ ، تمامی قافله

از روی نیزه رایحه ات را شنیده اند


ساعات عصر ابر سیاه براده ها

از هم تمام پیکرتان را بریده اند


تنگ غروب در پی هفده سر دگر

عکس  تو ا به صفحه نیزه کشیده اند


در زیر آفتاب همه برق می زنند

سر نیزه های کوفی عجب آب دیده اند


محمد رضا شمس


عِندَ رَ‌بِّهِمْ يُرْ‌زَقُونَ نیزه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه مجازی جهان نوین اطلاع رسانی بردخون علی احمد ولی زاده مـن بــه خــواســتــنــت دچـــارم احساس آرامش برج خنک کننده | سپتیک تانک